درسته...
میدونم...
تو با خدا دوست هستی...می دونم...برای من توضیح نده..میدونم که می دونی خدا خیلی خوب و با مرامه...
اما تو چه جوابی دادی بهش؟
چی؟
دوستش داری؟ فقط همین؟
به نظرت نباید در جواب این همه خوبی یه حرکتی از خودت نشون بدی؟
نگو کدوم خوبی که اگه غمی دور و برت احساس می کنی فقط تویی که اون رو توی ذهنت یه معضل میدونی...
بدون....این رو بدون که خدا قبل از این که بخواد این قضیه ای رو که تو توی ذهنت معضل می دونی برات مقدر کنه...قبلش راه کنار اومدن باهاش رو بهت داده...فکر کن...افلا تدبرون؟
خدا رو حس کن...باهاش حرف بزن...جدی می گم.نخند...اون کنار توه...چرا نخوای باهاش حرف بزنی؟
نه...همین طوری حرف نزن...از ته دلت باهاش حرف بزن...
چرا هر وقت می خوای با خدا حرف بزنی فقط خواسته ات رو می گی؟ یه بار هم عاشقونه باهاش خرف بزن...ببوسش...حسش کن...از شوق داشتن اون گریه کن..
میدونم...
تو با خدا دوست هستی...می دونم...برای من توضیح نده..میدونم که می دونی خدا خیلی خوب و با مرامه...
اما تو چه جوابی دادی بهش؟
چی؟
دوستش داری؟ فقط همین؟
به نظرت نباید در جواب این همه خوبی یه حرکتی از خودت نشون بدی؟
نگو کدوم خوبی که اگه غمی دور و برت احساس می کنی فقط تویی که اون رو توی ذهنت یه معضل میدونی...
بدون....این رو بدون که خدا قبل از این که بخواد این قضیه ای رو که تو توی ذهنت معضل می دونی برات مقدر کنه...قبلش راه کنار اومدن باهاش رو بهت داده...فکر کن...افلا تدبرون؟
خدا رو حس کن...باهاش حرف بزن...جدی می گم.نخند...اون کنار توه...چرا نخوای باهاش حرف بزنی؟
نه...همین طوری حرف نزن...از ته دلت باهاش حرف بزن...
چرا هر وقت می خوای با خدا حرف بزنی فقط خواسته ات رو می گی؟ یه بار هم عاشقونه باهاش خرف بزن...ببوسش...حسش کن...از شوق داشتن اون گریه کن..

اوج انسانیت